به غير از معصيت كاري نكردم
كنارسفره خوبان نشستم
نمك خوردم نمكدان را شكستم
گذشتم من ز مرز بي حيايي
نبردي ابرويم را خدايي
ميان معصيت بودم شنيدم
صدايم ميكني بنده كجايي.........
برچسب : نویسنده : minajalilio بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 21:37